کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

شوالیه ترس ( آر ال استاین )

شوالیه ترس ( آ ال استاین )

نویسنده:آر،ال،استاین

ترجمه:تیم ترجمه اعماق وحشت

مایک پسری دوازده ساله است که با پدرش و خواهر یازده ساله اش کارلی در بالای موزه ای تاریخی زندگی میکنند، موزه ای ترسناک که در آمد چندانی ندارد و پدر مایک امیدوار است برای شب هالووین ملاقات کننده پیدا کنند.
باسیل عموی مایک زره یک شوالیه را برای مایک بعنوان هدیه میفرستد... زره لرد توماس... زره ای که طبق شایعات نفرین شده است.

و هرکس آن را لمس کند نفرین میشود. آیا حقیقت دارد؟...

 

ادامه مطلب ...

حمله فانوس های شیطان ( آر ال استاین )

حمله فانوس های شیطان ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

هیچ چیز نمیتواند هالوین را خراب کند.هالوین جشن مورد علاقه درو بروکمن است و امسال خیلی عالی خواهد بود.خیلی بهتر از پارسال و یا سالی که لی و تابی آن شوخی را با ان ها کردند.یک شوخی مسخره با درو و بهترین دوستش واکر.بله امسال درو و واکر یک نقشه دارند.نقشه ای برای انتقام.نقشه شان شامل دو سر کدو تنبل ترسناک است.اما اشتباهی رخ میدهد.چون سر ها خیلی واقعی هستند و صدای وحشتناکی هم دارند و از دهانشان اتش زبانه میکشد...

 

ادامه مطلب ...

پوست گرگ نما ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

ترجمه: وبلاگ اعماق وحشت

الکس هانتر، عکاس عجیبیه، که در ولف کریک زندگی می کنه. کی توی ولف کریک زندگی می کنه؟ عموی الکس کولین و زن عموی اون مارتا.اونا عکاسای حرفه ای هستند. عمو کولین و زن عمو مارتا فوق العاده خونسرد هستند. اونا فقط دو درخواست دارند. اخرای شب به داخل جنگل نرو. از خونه ی عجیب و غریب کناری دور بمون.

 

ادامه مطلب ...

بگو پنیر و بمیر ( آر ال استاین )

بگو پنیر و بمیر ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

هر قطعه عکس ، داستانی را بازگو می کند ...

گرگ دوربینی قدیمی را پیدا می کند. او تصور می کند که دوربین خراب است. عکس هایی که با آن دوربین می اندازد ، با عکس های معمولی تفاوت دارند. انگار دوربین آینده را پیشگویی می کند یا ... بدتر از پیشگویی ... باعث میشود که اتفاقات بدی بیافتد. شری او را مجبور می کند که روز تولدش از او عکس بیاندازد. وقتی که عکس ظاهر می شود ، شری در عکس وجود ندارد. بعنی شری برای همیشه ناپدید می شود؟ یعنی شری تا ابد نامریی خواهد ماند؟

 

ادامه مطلب ...

به همه بگو سینه خیز بروند ( آر ال استاین )

به همه بگو سینه خیز بروند ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

ریکی بیمر با اخراجش از روزنامه مدرسه خیلی عصبانی میشود. بنابراین تصمیم میگیرد تا با تاشا سردبیر روزنامه شوخی کند. فقط یک شوخی کوچک. یک روز بعد از مدرسه یک پیغامی در دفتر روزنامه می گذارد. که اگر شما یک موجود ترسناک هستید. بعد از نیمه شب با تاشا تماس بگیرید. اما به طرز عجیبی پیغام ریکی اشتباه میشود و به جای تماس با تاشا با او تماس میگیرند. بچه هایی که می گویند خیلی ترسناک هستند. با پوست هایی بنفش و پولک دار و دندان تیز...

 

ادامه مطلب ...

شبح سالن اجتماعات ( آر ال استاین )

شبح سالن اجتماعات ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

هترین دوست بروک، زیکى، در مدرسه نقش اصلى یک نمایش را به عهده داشت. نقش اش شبح بود. زیکى کاملاً در نقش خود غرق شده بود . او عاشق پوشیدن لباس مخصوصش و ترساندن هنرپیشه هاى آن نمایش بود. بروک احساس کرد که زیکى زیاد در نقش خود غرق شده است. اما بعد اتفاق واقعاً ترسناکى شروع شد. یک تکه کاغذ در بخشى از صحنه نمایش پیدا شد «از خانه ى من دور شو.» لامپ شکست و پایین افتاد....

 

ادامه مطلب ...

فرار ( آر ال استاین )

فرار ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

شش تا بچه با مشت های گره کرده دور من و برادرم لوک حلقه زده بودند و با عصبانیت ما را نگاه می کردند. بله، می دانم، خودم می دانم که روشم برای شروع داستان عوضی است، اما توی پارک وحشت همه چیز عوضی است. هنوز بیشتر از چند دقیقه از آشنایی من و لوک با آن بچه ها نگذشته بود، ولی تا آن حد از دستشان عصبانی بودند.

من لیزی موریس هستم و سیزده سالم است. برادرم لوک هم یازده ساله است....

  ادامه مطلب ...

ساعت فراموش نشدنی ( آر ال استاین )

ساعت فراموش نشدنی ( آر ال استاین )

مجموعه ساعت فراموش نشدنی ( اسم این مجموعه رو با توجه به ترجمه نام انگلیسی نوشتم !)

نویسنده: آر ال استاین

این مجموعه شامل چند داستان هست :

داستان های ک مهمانی هالوین، پرستار بد بچه، انتقام آدم برفی، چطور می توان با یک اژدها معامله کرد، رویای مومیایی، آیا ما هنوز آنجاییم، مرا با خودت ببر، دوست خیالی من، بازنده ها و می توانی مرا نقاشی کنی !

این مجموعه اسکن شده و کار کس دیگست که متاسفانه الان منبعد فایل اصلی رو به یاد ندارم تا توی پست بذارم با عذرخواهی از کسی که زحمتشو کشیده.

 

ادامه مطلب ...

آیا ما هنوز آنجاییم؟ ( آر ال استاین )

آیا ما هنوز آنجاییم؟ ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

برای تعطیلات تابستان پدر و مادر من تصمیم گرفتند که مارا به مسافرتی طولانی با ماشین ببرند. من و خواهر و برادرم را توی صندلی عقب چپاندند و ما از اول تا آخر مدام دعوا می کردیم.

در طول مسیرمان مادرم گاوها و اسب ها را به من نشان می داد. پدرم همیشه جاده ها را گم می کرد. از این سفرها متنفر بودیم. آخرش این جوری بود که ما با فریاد می گفتیم: ولمان کنید بذارید از این ماشین پیاده بشویم.

مادرم برمی گشت داد می زد: مهم نیست. این یک سفر یک طرفه است. شما دیگر نمی توانید با ما برگردید.

  ادامه مطلب ...

رویای مومیایی ( آر ال استاین )

رویای مومیایی ( آر ال استاین )

نویسنده: آر ال استاین

من از بالای شانه های جوانا لوین به جعبه شیشه ای که مومیایی را در آن گذاشته بودند نگاه می کردم. یک علامت کوچک روی تابوت بود که قدیمی بود: هنر مصر باستان ! . دستبند و گردن بند و گوشواره طلایی بلندی داشت که عجیب می درخشید. جوانا گفت : وای چه قدر فوق العاده است. دستش را روی شیشه گذاشت : من این را می خواهم، همین را می خواهم. سرم را تکان دادم: این مال چهار هزار سال پیش است. جوانا احتمالا میلیون ها می ارزد. جوانا من را کنار زد و گفت : تولد من است چرا من نتوانم چند تا هدیه برای خودم بردارم؟

 

ادامه مطلب ...