کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

عشقبازی شبانه ( داستان کوتاه دارن شان )

an affair of the night

نویسنده : دارن شان

مترجم: مهدخت نقاش . رضا رستگار

این چیه ؟ .... یه داستان عشقولانه رو شانویل؟! آره، متاسفانه درسته. اگه علاقه ای به حکایات احساساتی و خیس خیس ندارید، بهتره این یکیو بیخیال بشید! اما نترسید طرفداران شان ! - این فقط یک انحراف کوچولو توی دنیای خیلی ترسناک و پر هیجان دارن شانه، پس به دستمال بردارید و بذارید اشکاتون بیاید، یه چسب همه کاره هم دم دست داشته باشید شاید برای چسبوندن قلب تیکه تیکه تون به درد بخوره.


ادامه مطلب ...

خاطرات روزانه آنی ( داستان کوتاه دارن شان )

Annie s Diary

نویسنده : دارن شان

مترجم: فاطمه نوروزی منش

این داستان، بر اساس خاطرات به جامانده از آنی شان روایت شده: از زمانی که دارن همراه با استیو به سیرک عجایب رفت تا زمانی که استیو به خاطر اشتباه آنی، در بیمارستان بستری شد.

منبع


ادامه مطلب ...

کریسمس خونین مبارک ( داستان کوتاه دارن شان )

shanta kloas

نویسنده : دارن شان

این داستان کوتاه در طول و بعد از وقایع کتاب دخمه خونین اتفاق می افتد و شامل دیداری کوتاه با لرد لاس در مجموعه نبرد با شیاطین و گذری در دنیای ماخراس کتاب جلاد لاغر است .


ادامه مطلب ...

لفتی تنها ( داستان کوتاه دارن شان )

Tiny Terrors

نویسنده : دارن شان

ترجمه : فاطمه نوروزی منش

آدم کوچولوی لنگ، کیسه اش را روی دوشش انداخت و آماده ی برگشت به سیرک عجایب شد. کیسه پر از حیوانات مرده ای بود که شکار کرده بود - یک روباه، یک سنجاب، یک جفت خرگوش و یک سگ. معمولا دو پسر - دارن شان و ایورا ون - برای غذای آدم کوچولوها به شکار می رفتند، اما آن ها یک ماهی می شد که همراه با آقای کرپسلی خون آسام، از سیرک عجایب رفته بودند و .......


ادامه مطلب ...

ترس های کوچک ( داستان کوتاه دارن شان )

Tiny Terrors

نویسنده : دارن شان

ترجمه : فاطمه نوروزی منش

این، شرح وقوع حادثه ای در یک قبرستان است که مربوط به زمان کوتاهی قبل از بازگشت دسمند تینی و آدم کوچولوهایش به سیرک عجایب در کتاب دوم ( دستیار خون آشام ) می باشد. این متن در جمجمه ای خالی، در غار جادوگری به اسم ایوانا پیدا شده و با خون روی پوست خشک شده ی قورباغه نوشته شده بود.

 

ادامه مطلب ...

زنده باد خون آشام ها ( داستان کوتاه دارن شان )

زنده باد خون آشام ها

نویسنده : دارن شان

ترجمه : آرتین

متن زیر مقاله ای است از استیو لئوپارد که اخیرا پیدا شده و متعلق به زمانی است که وی به مدرسه می رفت. متاسفانه تاریخی که مقاله در آن نوشته شده از بین رفته بنابراین ما بطور دقیق نمیتوانیم تعیین کنیم زمانی که وی این انشا را می نوشته چند ساله بوده و یا به کلاس چندم می رفته، اما فکر می کنیم در حدود یازده یا دوازده سال داشته است.

 

ادامه مطلب ...

عروس سم ( داستان کوتاه دارن شان )

bride of sam

نویسنده : دارن شان

ترجمه : مهدخت نقاش

داستان زیر را سم گرست در سن نه سالگی نوشته است . این متن با جوهر قرمز و خط خرچنگ قورباغه ای روی چند برگه ی A4 باطله ی پاره پاره نوشته شده است. این برگه ها به همراه چند داستان و شعر دیگر که مطالب مشابه دارند پیدا شده اند. ( توجه : شما باید داستان سفر به ترانسیلوانیا را قبل از خواندن این داستان بخوانید.)

 

ادامه مطلب ...

سفر به ترانسیلوانیا ( داستان کوتاه دارن شان )

transylvania trek

نویسنده : دارن شان

ترجمه : مهدخت نقاش

داستان زیر را سم گرست در سن نه سالگی نوشته است . این متن با جوهر قرمز و خط خرچنگ قورباغه ای روی چند برگه ی A4 باطله ی پاره پاره نوشته شده است. این برگه ها به همراه چند داستان و شعر دیگر که مطالب مشابه دارند پیدا شده اند. ( توجه : شما باید داستان سفر به ترانسیلوانیا را قبل از خواندن این داستان بخوانید.)

 

ادامه مطلب ...

زامبی ( کل مجموعه + لینک کلی )

Zom-B

مجموعه زامبی دارن شان

نویسنده : دارن شان

نام مجموعه دیگری از کتاب های دارن شان است با نام zom-b داستان دختری به نام بی و خانواده اش که اخبار وجود زامبی ها را در ایرلند نادیدیه میگیرند ولی بهای این کار سنگین است وبه بهای جان بی تمام میشود....

 

ادامه مطلب ...

ماموریت ( زامبی )

Zom-B 7 Mission - www.fantasy-library.ir

مجموعه زامبی جلد هفتم ماموریت

نویسنده: دارن شان

مترجم: سایت افسانه ها

موضوع:

بی اسمیت و دیگر فرشتگان آزاد اولین ماموریت خود را دریافت میکنند، محافظت و همراهی گروهی از انسان های بازمانده از خیابان های لندن به منطقه جدید Kirkham، یک پناهگاه و منطقه امن در کشور .

بخشی از کتاب:

توی گالری تیموتی ام. ساکت و خنکه . نور آفتاب از بین تخته های روی پنجره ها به داخل می تابه. آخرین چیزی که تیموتی قبل از این که توسط زامبی ها کشته بشه ازم خواست، این بود که از نقاشی ها مواظبت کنم. تیموتی باور داشت از طرف خدا مامور شده تا سقوط لندنو به تصویر بکشه تا نسل های آینده بتونن اونا رو ببینن و ازشون عبرت بگیرنو.


ادامه مطلب ...