کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی
کتابخانه ای برای همه

کتابخانه ای برای همه

کتابخانه فانتزی

فانوس دریایی ( ژول ورن )

فانوس دریایی ( ژول ورن )

نویسنده: ژول ورن

چه شب وحشتناکی واسکوئز بیچاره گذراند! چه مخمصه و مصیبتی بر سر او آمد! همکاران بیچاره‌ی او به قتل رسیدند و به دریا پرتاب شدند، حالا حتی مد اجساد آن‌ها را به نقاط دور دریا برده است! اگر او هم در حال نگهبانی در فانوس دریایی نبود، به سرنوشت آن‌ها دچار شده بود. اما حالا فقط به آن‌ها فکر می‌کرد، و به خودش فکر نمی‌نمود. او تکرار کرد: "بیچاره موریز! بیچاره فیلیپ!"، و اشک‌های درشتی از چشمانش سرازیر شدند. "آن‌ها بدون شک بدون انتظار چشم داشتی، برای کمک به آن دزدان دریایی رفته بودند! ولی در عوض گلوله‌ی اسلحه نصیبشان شد! من هرگز آن‌ها را دوباره نخواهم دید... و آن‌ها هم هرگز کشور خویش و بستگان خود را نخواهند دید! و همسر موریز! که دو ماه دیگر به انتظار او می‌نشیند، پس از آن از مرگ او آگاه خواهد شد!

  ادامه مطلب ...

تونل زیردریایی ( ژول ورن )

تونل زیردریایی ( ژول ورن )

نویسنده: ژول ورن

پایتخت کارولین یکی از چهل و چهار ایالت متحده آمریکا در آن زمان یکی از مهم ترین شهرهای رالیف به شما می رفت که در مسافت چندصد و پنجاه هزار متری مرکز ایالت واقع بود.
از این رو بود که این شهر را مرکز قانونگذاری نامیده بودند.
رئیس هیلدفاول هاوس، حدس نمیزد که برای چه این کارت را برای او فرستاده انداما چون نام کنت ارتیکاس را دید فکر کرد که خواسته اند از موسسه او دیدن کنند.
  ادامه مطلب ...

میراث ( ژول ورن )

میراث ( ژول ورن )

نویسنده: ژول ورن

میدان توپخانه استانبول در قرن نوزدهم، از جمله میدانهایی به شمار می رفت که همیشه در جنب و جوش بود و افراد پیوسته در آنجا به همدیگر می رسیدند و در حقیقت محل قول و قرارهای آنها محسوب می شد.

اما در آن روز، یعنی شانزدهم ماه اوت سال 1880 فعالیت و جنب و جوش همیشگی در آن میدان به چشم نمیخورد. طلوع خورشید که به رنگ سرخ بر روی گنبدهای مساجد و مناره ها و سنگهای خیابانهای شهر استانبول می تابید، تا کناره های دریا کشیده شده و تنگه مروف بوغازچی یا به عبارتی تنگه بسفر را زینت میداد در میان سکوت حاکم بر میدان ...

  ادامه مطلب ...