هری پاتر و پیمان مرگ ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و پیمان مرگ Harry Potter And The Treaty Of Death

نویسنده: ادوارد (محمد نجار پور )

این فن فیکشن قلم خوبی داره بسیار روان و خوش ساخته و به زیبایی نگاشته شده اما خوب در نظر من خیلی سیاه هست ، بار اول که این داستانو خوندم هنوز کامل نشده بود و برام بسیار تیره و افسرده کننده و در بعضی جاها مسخره بود اما بعد نویسنده این داستان با پایان دادن به این فن فیکشن اونو از جرگه داستانهای نیمه تمام خارج کرد هر چند همچنان اعتقاد دارم خیلی تیره و تاریکه .

این فن در نوع خودش با تمام فن فیکشن های دیگه تفاوت داره و نویسنده هم همین هدفو داشته تا داستانی متفاوت بنویسه.

دفترچه خاطرات هری پاتر ( فن فیکشن )

فن فیکشن عشق قدیمی در بهبوهه ی جنگ ( دفترچه خاطرات هری پاتر )

نویسنده : mortanevida

مترجم : الستور

این فن فیکشن کمی گیج کنندست در ابتدا اینو باید گفت که مترجم تا حدی سانسور کرده داستان اصلی رو و مسئله بعد اینکه این داستان با ماجرای اصلی هری پاتر در تناقضه . این فن خاطرات هری پاتر ( شاید هم پدرش جیمز ! ) هست در یک زمان هم با سوروس و سریوس و لوپین و پتی گرو دوسته هم در یک زمان با نویل به دنیا اومده !!!!!!!!

بیشتر توضیح نمیدم خودتون مطالعه کنید و گیج بشید

هری پاتر و تریپاد عشق ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و تریپاد عشق

نویسنده : رضا ( بینکی )

این فن فیکشن با اینکه کوتاه هست تا حدی اما قلم خوبی داره و داستانش هم جالبه من بیشتر از ایده ای که باعث قوی شدن هری میشد خوشم اومد میشه گفت یک ایده جدید و متفاوت با تمام فن های دیگه. 

جیمز پاتر و موش خائن ( فن فیکشن )

فن فیکشن جیمز پاتر و موش خائن

نویسنده : الستور ( مهدی خانی )

من تا قبل از مطالعه این دو داستان الستور تنها در گذشته دو فن از این نویسنده خوندم که واقعا افتضاح بود البته خود نویسنده هم بارها به این مسئله اعتراف کرده به طوریکه بارها گفته از اون داستان خودش متنفره و پیشنهاد میکنه کسی اون دو داستانو نخونه . اما در مورد دو داستان بعدی که در وبلاگ گذاشتم یعنی موش خائن و وحشت ترسناک باید اعتراف کرد که بهبود و پیشرفتی در قلم و سبک نوشتاری نویسنده دیده میشه . 

هری پاتر و لرد تاریکی ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و لرد تاریکی

نویسنده : ولورین

در ابتدا چون این فن فیکشنو نخونده بودم تصور کردم قبلا توی وبلاگ گذاشتمش اما وقتی نگاه کردم دیدم یک فن با نام هری پاتر و ارباب تاریکی در وبلاگ قرار دادم اما این متفاوت با اون فن هست .

این فن ابتدای نسبتا ضعیفی داره اما بعد از مقداری که جلو میره میشه متوجه پخته تر شدن متن و زیبایی داستان شد و همینطور کاهش غلط های املائی .

در کل فن مفصل و زیبایی هست که روش کار شده و حجم زیادی هم داره هر چند نقایصی هم داره که باید خودتون مطالعه کنید.

هری پاتر و کف دریاچه ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و کف دریاچه

نویسنده : گابلیان 

مترجم : سایت کرم کتاب

این فن فیکشن هم از دسته فن های ترجمه شدست نویسنده این فن فیکشن و فن فیکشن هری پاتر و فداکاری یک مار یک نفر بوده که خوشبختانه هر دو فن فیکشن ترجمه شده و الان توی وبلاگ هست و میتونین دانلود و مطالعه کنید.

هری پاتر و سرداب روح ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و سرداب روح

نویسنده : هری جیمز پاتر ( کاظم )

این فن فیکشن از جمله فن های کامله شما هم امیدوارم از خوندنش لذت ببرید . این فن شاید زیاد قوی و مفصل نباشه اما از جمله فن های کامله و باز هم از این نظر کامل بودن و ساختارش جزء فن های متوسط و قابل قبول حساب میشه .

هری پاتر و غارهای مرگبار ( فن فیکشن )

فن فیکشن هری پاتر و غارهای مرگبار

نویسنده : نامشخص

مترجم : سکینه خرازی

این فن فیکشن به عنوان جلد هفتم مجموعه هری پاتر به چاپ رسیده اما در واقع فن فیکشنی برای این اثر بوده و در ادامه کتاب ششم میباشد .

کنت مونت کریستو

نویسنده : الکساندر دوما 

کنت مونت کریستو 

کنت دو مونت کریستو (به فرانسوی : le conte de monte-cristo ) رمانی از الکساندر دوما ، نویسنده ی فرانسوی ، منتشر شده به سال 1845 است . 

ادموند دانتس ، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره ، می خواهد با ثروت های افسانه وار خود طبقه ی اشراف پاریس را به هم بریزد . دانتس در 1815 ، در روز ازدواجش ، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی می شود و بر اثر سعایت رقیب عشقی اش ، فرنان ، و رقیب تجاری اش ، دانگلار ، مدت چهارده سال محبوس می ماند و این واقعه ، در عین حال ، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه طلب به نام ویلفور است که در زندانی شدن او دست دارد . در سیاهچال قلعه ی دیف پس از چندین سال از زندانی شدنش ........

خانه ی مرگ

نویسنده : آر . ال . استاین

جاش و آماندا فکر می کنند خانه ی جدیدشان غیرعادی ، مرموز ، ترسناک و احتمالا جن زده است .

شهر «دارک فالز » هم جای عجیب و غریبی است ؛ اما والدینشان حرف های آنها را باور نمی کنند و می گویند:«عادت می کنید ! بروید بیرون ودوستان تازه ای پیدا کنید .»

بچه ها همین کار را می کنند ، ولی این دوستان جدید هم مرموز و چندش آورند ؛ چون می خواهند دوستی شان ابدی باشد.